جدول جو
جدول جو

معنی شله قلمکار - جستجوی لغت در جدول جو

شله قلمکار
نوعی آش که در آن گوشت له کرده و انواع حبوب می ریزند. بیشتر به صورت نذری و در ماه محرم طبخ می کنند
فرهنگ فارسی عمید
شله قلمکار
(شُ لَ / لِ / شُلْ لَ / لِ قَ لَ)
آشی است که همه احرار بقول و جز آن را در وی کنند و نیز گوشت در وی مهرا کنند. آشی از همه سبزیها و گوشت و برنج. آش امام زین العابدین. (یادداشت مؤلف). نوعی غذا. طرز تهیۀ آن چنین است: ماش را می جوشانند و با ریختن آب سرد در آن پوستهایش را با کفگیر می گیرند و نخودپوست گرفته، عدس، لوبیا، گوشت و پیاز اضافه کنند و پزند. پس از پختن گوشت را بیرون آورده استخوانهایش رامی کشند و خوب له و نرم می کنند، برنج و سبزی را با ترۀ زیاد جداگانه بار کنند و همین که نیم پز شد، گوشت و حبوبات دیگر را در آن ریخته، هم می زنند تا گوشتهانخ بدهد و لعاب پیدا کند. نمک و ادویه بقدر کافی زده، پیازداغ روی آن دهند و دم کنند و آتش زیر آن را کم کنند تا ته نگیرد. (فرهنگ فارسی معین). و رجوع به فرهنگ لغات عامیانه شود، درهم. آشفته. مغشوش: شعر او آش شله قلمکار است. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
شله قلمکار
نوعی غذا. طرز تهیه آن چنین است: ماش را می جوشانند و با ریختن آب سرد در آن پوستهایش را با کفگیر می گیرند و نخود پوست گرفته و عدس و لوبیا و گوشت و پیاز اضافه کنند و پزند. پس از پختن گوشت را بیرون آورده استخوانهایش را می کشند و خوب له و نرم میکنند برنج و سبزی را با تره زیادتر جداگانه بار کنند و همین که نیم پز شد گوشت و حبوبات دیگر را در آن ریخته هم میزنند تا گوشتها نخ بدهد و لعاب پیدا کند. نمک و ادویه به قدر کافی زده پیاز داغ روی آن دهند و دم کنند و آتش زیر آن را کم کنند تا ته نگیرد
فرهنگ لغت هوشیار
شله قلمکار
((~. قَ لَ))
نوعی آش که در آن نخود پوست گرفته، عدس، لوبیا، گوشت، پیاز، برنج و سبزی می ریزند، هر چیز قر و قاطی
تصویری از شله قلمکار
تصویر شله قلمکار
فرهنگ فارسی معین
شله قلمکار
نوعی آش
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از آش شله قلمکار
تصویر آش شله قلمکار
آشی که با حبوبات و گوشت له کرده درست می کنند و بیشتر در ایام محرم و صفر نذری می دهند
فرهنگ فارسی عمید